با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Perk

pɜːrk pɜːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    perked
  • شکل سوم:

    perked
  • سوم شخص مفرد:

    perks
  • وجه وصفی حال:

    perking
  • شکل جمع:

    perks

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive adjective adverb
    سربالا گرفتن، سینه جلو دادن، خود را گرفتن، باد کردن، آراستن، صاف کردن، جوشیدن
    • - The horse perked up his ears and neighed.
    • - اسب گوشهای خود را تیز کرد و شیهه کشید.
    • - She perked up her head and looked out.
    • - سرش را بلند کرد و به بیرون نگاه کرد.
    • - The place has been recently perked out.
    • - اخیراً به آن محل سر و صورت داده‌اند.
    • - The smell of food perked the children up.
    • - بوی خوراک بچه‌ها را به اشتیاق آورد.
    • - Repeated sales perk up our income.
    • - حراج‌های مکرر میزان فروش را بالا می‌برد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد perk

  1. noun benefit
    Synonyms: advantage, bonus, dividend, extra, fringe benefit, gratuity, gravy, lagniappe, largess, perquisite, plus, tip
    Antonyms: disadvantage

ارجاع به لغت perk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perk

لغات نزدیک perk

پیشنهاد بهبود معانی