فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Perk

pɜːrk pɜːk

گذشته‌ی ساده:

perked

شکل سوم:

perked

سوم‌شخص مفرد:

perks

وجه وصفی حال:

perking

شکل جمع:

perks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

مزیت (شغلی) (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

One of the perks of working at this company is unlimited free coffee.

یکی از مزایای کار در این شرکت قهوه‌ی رایگان نامحدود است.

One of the perks of being a teacher is having summers off.

یکی از مزایای معلم بودن، تعطیلات تابستانی است.

noun countable

مزیت، امتیاز، برتری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The free breakfast was just one of the many perks of staying at the hotel.

صبحانه‌ی رایگان تنها یکی از مزایای اقامت در این هتل بود.

One of the perks of living in the countryside is the fresh air and peaceful surroundings.

یکی از امتیازهای زندگی در روستا، هوای تازه و محیط آرام است.

verb - intransitive verb - transitive informal

از صافی رد کردن، از صافی رد شدن (قهوه)

Please perk the coffee for our guests.

لطفاً قهوه را برای مهمانان از صافی رد کنید.

I love to perk my coffee every morning.

دوست دارم هر روز صبح قهوه‌ام را از صافی رد کنم.

verb - intransitive verb - transitive

بلند کردن، بالا گرفتن (سر و گوش)

She perked up her head and looked out.

سرش را بلند کرد و به بیرون نگاه کرد.

The horse perked up his ears and neighed.

اسب گوش‌هایش را بالا گرفت و شیهه کشید.

verb - intransitive verb - transitive

سرحال آوردن، به اشیاق آوردن، حال ... را جا آوردن، سرحال آمدن، به اشیاق آمدن، حال (کسی) جا آمدن، شنگول شدن (معمولاً با up می‌آید)

The smell of food perked the children up.

بوی خوراک بچه‌ها را به اشتیاق آورد.

A cup of coffee in the morning always perks me up.

یک فنجان قهوه در صبح همیشه من را سرحال می‌آورد.

verb - intransitive verb - transitive

رنگ‌ورو بخشیدن به، جلوه دادن به، قشنگ‌تر کردن (ظاهر و اتاق و غیره) (معمولاً با up می‌آید)

The place has been recently perked out.

به‌تازگی به آن محل رنگ‌ورو بخشیده‌اند.

The vibrant colors of the flowers perked up the garden.

رنگ‌های شاد گل‌ها به باغ جلوه داده‌اند.

verb - intransitive verb - transitive

بالا بردن، بهبود دادن (معمولاً با up می‌آید)

Repeated sales perk up our income.

حراج‌های مکرر میزان فروش را بالا می‌برد.

Good news always manages to perk up my spirits.

خبر خوب همیشه روحیه‌ام را بهبود می‌دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perk

  1. noun benefit
    Synonyms:
    advantage bonus plus extra tip dividend fringe benefit perquisite gratuity gravy largess lagniappe
    Antonyms:
    disadvantage

ارجاع به لغت perk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/perk

لغات نزدیک perk

پیشنهاد بهبود معانی