گذشتهی ساده:
icedشکل سوم:
icedسومشخص مفرد:
icesوجه وصفی حال:
icingشکل جمع:
icesیخ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
Do you want your drink with or without ice?
نوشابهی خود را با یخ میخواهی یا بدون یخ؟
Very cold water turns into ice.
آب خیلی سرد تبدیل به یخ میشود.
انگلیسی بریتانیایی قدیمی بستنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The shop down the street sells the best ice in town.
مغازهی پایین خیابان بهترین بستنی شهر را میفروشد.
Let's go grab some delicious ice.
بیا بریم یه بستنی خوشمزه بخوریم.
الماس
The ice bracelet sparkled in the sunlight.
دستبند الماس زیر نور خورشید برق میزد.
The ice ring on her finger caught everyone's attention.
حلقهی الماس روی انگشت او توجه همه را به خود جلب کرد.
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی شکرپوش کردن (کیک)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
I need to ice this cake before the party begins.
باید این کیک را قبل از شروع مهمانی شکرپوش کنم.
She loves to ice cookies.
دوست دارد کلوچهها را شکرپوش کند.
انگلیسی آمریکایی کشتن
The assassin was paid handsomely to ice him.
قاتل دستمزد زیادی دریافت کرد تا او را بکشد.
The gang member was arrested for attempting to ice a rival gang member.
این عضو باند به دلیل تلاش برای کشتن یکی از اعضای باند رقیب دستگیر شد.
ورزش معطل کردن (در فوتبال آمریکایی)
The opposing team used their final timeout to ice the kicker.
تیم حریف از آخرین وقت استراحت خود برای معطل کردن ضربهزننده استفاده کرد.
The coach decided to ice the kicker by calling a timeout right before the kick.
مربی تصمیم گرفت پیش از ضربه زدن، ضربهزننده را با وقت استراحت معطل کند.
ورزش بدون برخورد تا پشت زمین حریف فرستادن (گوی) (در هاکی روی یخ)
The player attempted to ice the puck to the other end of the rink.
بازیکن تلاش کرد تا گوی را تا انتهای دیگر زمین بازی بفرستد.
The coach instructed the team to avoid icing the puck to prevent penalties.
مربی به تیم دستور داد برای جلوگیری از ضربات پنالتی، از فرستادن توپ بدون برخورد تا پشت زمین حریف خودداری کنند.
آیس (Immigration and Customs Enforcement) (با حروف بزرگ) (اعمال مهاجرت و گمرک ایالات متحده)
ICE deported several individuals last week.
آیس هفتهی گذشته چندین نفر را اخراج کرد.
ICE plays a crucial role in border security.
آیس نقش مهمی در امنیت مرزها ایفا میکند.
در مواقع اضطراری (In Case of Emergency) (با حروف بزرگ)
Don't forget to set up an ICE number on your phone.
فراموش نکنید که یک شمارهی در مواقع اضطراری در تلفن خود تنظیم کنید.
Always keep your ICE details accessible.
همیشه جزئیات در مواقع اضطراری خود را در دسترس نگه دارید.
مجازی یخ، سردی
The ice between them melted.
یخ بین آنها آب شد.
Despite his smile, there was an underlying ice in his demeanor.
علیرغم لبخندش، سردی نهفتهای در رفتارش وجود داشت.
The ice in her voice revealed her unwillingness.
سردی صدای او بیمیلی او را آشکار میکرد.
سینما و تئاتر رشوه (به کارمند تماشاخانه)
The theater employee received an ice for securing front-row tickets.
کارمند تئاتر برای دادن بلیتهای ردیف اول رشوه دریافت کرد.
The fan handed an ice to the theater employee, hoping for the best seats.
هوادار به امید بهترین صندلیها، به کارمند تئاتر رشوه داد.
یخ (فرم غلیظ و بسیار قوی متامفتامین (شیشه) با عوارض جانبی خطرناک)
He was arrested for possession of ice.
به دلیل داشتن یخ دستگیر شد.
The growing use of ice among young adults is concerning.
افزایش استفاده از یخ در بین جوانان نگرانکننده است.
از/با یخ پوشیده شدن، یخ بستن، یخ زدن، با یخ پوشاندن، از یخ پوشاندن، یخپوش کردن
iced-over lakes
دریاچههای یخزده
The snow had iced the road and made it slippery.
برف راه را یخپوش و لیز کرده بود.
The refrigerator was so cold that the bottles had iced.
یخچال آنقدر سرد بود که بطریها یخ زده بودند.
The car engine iced up.
موتور اتومبیل یخ زد.
در یخ گذاشتن
Ice the champagne before serving.
قبل از نوشیدن (بطری) شامپاین را در یخ بگذارید.
Can you please ice the drinks for the party?
آیا میتوانید لطفا نوشیدنیهای مهمانی را در یخ بگذارید؟
قطعی کردن
They made another goal to ice the victory.
برای قطعی کردن پیروزی یک گل دیگر هم زدند.
Let's ice our reservation.
بیایید رزرومان را قطعی کنیم.
وضع، حالت (ice-)
Justice must be served for the victim.
عدالت باید برای قربانی اجرا شود.
The cowardice of the him surprised everyone in the town.
بزدلی او همه را در شهر شگفتزده کرد.
موتور درونسوز (internal combustion engine) (با حروف بزرگ)
The mechanic repaired the ICE in my truck.
مکانیک موتور درونسوز کامیون من را تعمیر کرد.
The ICE in the race car is powerful.
موتور درونسوز موجود در این ماشین مسابقه قدرتمند است.
1- (بر مشکلات فایق شدن و) کاری را آغاز کردن 2- (در ایجاد آشنایی و صمیمیت) پیشقدم شدن، تعارف را کنار گذاشتن
(عامیانه) در وضع خطرناک یا ناپایدار
در تعلیق نگهداشتن، اندروا کردن، آگیشیدن، به بعد موکول کردن
کلمه "ice" در زبان انگلیسی به معنای "یخ" است و به حالت منجمد آب اطلاق میشود. این واژه علاوه بر معنای اصلی خود، در فرهنگها و زمینههای مختلف معانی و کاربردهای جالبی دارد.
معنی اصلی
یخ، مادهای است که از انجماد آب به وجود میآید و در دماهای زیر صفر درجه سانتیگراد شکل میگیرد. یخ یکی از اشکال آب است و به دلیل سبکتری که نسبت به آب مایع دارد، روی سطح آب شناور میشود. این خاصیت یخ باعث میشود که زندگی آبزیان در زمستان حفظ شود، زیرا یخ سطحی تشکیل میدهد که از تبادل حرارت جلوگیری میکند.
کاربردها
یخ در زندگی روزمره انسانها کاربردهای زیادی دارد. از جمله:
1. خنک کردن نوشیدنیها: یخ بهعنوان یکی از اصلیترین مواد برای خنک کردن نوشیدنیها استفاده میشود. در مهمانیها و جشنها، یخ به نوشیدنیها اضافه میشود تا طعم آنها بهتر شود.
2. حفظ غذا: یخ بهعنوان یک روش مؤثر برای حفظ مواد غذایی در دماهای پایین و جلوگیری از فساد آنها استفاده میشود.
3. در پزشکی: یخ بهعنوان یک روش کاهش درد و التهاب در درمان آسیبهای ورزشی و جراحتها استفاده میشود. همچنین در برخی از روشهای جراحی و درمانهای پزشکی، یخ بهعنوان یک ابزار مفید برای کنترل دما به کار میرود.
فرهنگ و هنر
یخ نمادی از سردی، فاصله، و برخی اوقات، زیبایی است. بهعنوان مثال، در ادبیات و شعر، یخ ممکن است بهعنوان نمادی از احساسات سرد و بیاحساسی به کار رود. همچنین، در بسیاری از آثار هنری، یخ بهعنوان نمادی از زیبایی و لطافت به تصویر کشیده میشود.
نکات جالب
1. یخ و آب: جالب است بدانید که یخ از آب سبکتر است. این خاصیت به دلیل ساختار مولکولی آب و نحوه چیدمان مولکولها در حالت یخ است.
2. انواع یخ: یخ میتواند در اشکال مختلفی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، یخ خرد شده، یخ قالبی، یا یخهای مخصوص برای نوشیدنیها وجود دارند.
3. یخ و تغییرات آب و هوایی: تغییرات اقلیمی و گرم شدن زمین میتواند تأثیرات جدی بر روی یخهای قطبی و یخچالهای طبیعی داشته باشد. ذوب شدن یخهای قطبی یکی از بزرگترین چالشهای زیستمحیطی امروز است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ice