گذشتهی ساده:
icedشکل سوم:
icedسومشخص مفرد:
icesوجه وصفی حال:
icingشکل جمع:
icesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- (بر مشکلات فایق شدن و) کاری را آغاز کردن 2- (در ایجاد آشنایی و صمیمیت) پیشقدم شدن، تعارف را کنار گذاشتن
(امریکا - عامیانه) جلوه نکردن، نمود نکردن
(عامیانه) نفوذ یا تأثیر نداشتن
در یخ (غذا و نوشیدنی)
معلق (طرح و برنامه و غیره)
(عامیانه) در وضع خطرناک یا ناپایدار
در تعلیق نگهداشتن، اندروا کردن، آگیشیدن، به بعد موکول کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ice