شکل جمع:
chunksتکه بزرگ یا کلفت و کوتاه (درمورد سنگ و یخ و چوب)، (مجازاً) کنده، مقدار قابلتوجه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a chunk of meat
یک شقه گوشت
They were hammering pieces off a big chunk of ice.
آنها با چکش تکههایی را از یک قطعهی بزرگ یخ جدا میکردند.
a chunk of cool watermelon
یک قاچ هندوانهی سرد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chunk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chunk