با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Clod

klɑːd klɒd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    clods

معنی و نمونه‌جمله

noun
کلوخ، خاک، لخته، دلمه
- a clod thrower must be answered with stones
- کلوخ‌انداز را پاداش سنگ است
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clod

  1. noun stupid person
    Synonyms: blockhead, boor, chump, clown, dimwit, dolt, dope, dumbbell, dummy, dunce, fool, imbecile, lame-brain, lout, oaf, simpleton

ارجاع به لغت clod

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clod» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clod

لغات نزدیک clod

پیشنهاد بهبود معانی