ساعتگرد، در جهت گردش عقربههای ساعت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She turned the doorknob clockwise to open the door.
دستگیرهی در را در جهت عقربههای ساعت چرخاند تا در را باز کند.
The clockwise rotation of the Earth causes day and night.
چرخش ساعتگرد زمین باعث به وجود آمدن روز و شب میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clockwise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clockwise