آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ شهریور ۱۴۰۴

    Clockwise

    ˈklɑːkwaɪz ˈklɒk-waɪz

    معنی clockwise | جمله با clockwise

    adjective adverb

    ساعت‌گرد، در جهت گردش عقربه‌های ساعت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    She turned the doorknob clockwise to open the door.

    دستگیره‌ی در را در جهت عقربه‌های ساعت چرخاند تا در را باز کند.

    The clockwise rotation of the Earth causes day and night.

    چرخش ساعت‌گرد زمین باعث به وجود آمدن روز و شب می‌شود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد clockwise

    1. adjective in the same direction as the rotating hands of a clock
      Synonyms:
      rightward windward leeward landward dextrorotary right-wingish
      Antonyms:
      counterclockwise
    1. adverb in the direction that the hands of a clock move
      Antonyms:
      counterclockwise

    سوال‌های رایج clockwise

    معنی clockwise به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «clockwise» در زبان فارسی به «ساعت‌گرد» یا «در جهت گردش عقربه‌های ساعت» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «در جهت گردش عقربه‌های ساعت» برای توصیف حرکتی به کار می‌رود که جهت آن مشابه حرکت عقربه‌های ساعت روی صفحه‌ی ساعت است. این جهت حرکت از بالا به راست، سپس پایین و دوباره به چپ ادامه پیدا می‌کند و به شکل دایره‌ای یا مارپیچی است. استفاده از این اصطلاح در زندگی روزمره و علوم مختلف به افراد کمک می‌کند تا جهت‌ها و چرخش‌ها را به صورت دقیق و واضح مشخص کنند، چه در مکان‌های فیزیکی، چه در توصیف حرکات مکانیکی یا ورزشی.

    در مهندسی و فیزیک، «clockwise» نقش مهمی در توصیف جهت حرکت اجسام چرخان دارد. برای مثال، در مکانیک، وقتی می‌گوییم یک پیچ باید به صورت clockwise بسته شود، به این معناست که باید آن را در جهت حرکت عقربه‌های ساعت بچرخانیم تا محکم شود. همین دقت در جهت‌یابی در طراحی دستگاه‌ها، ماشین‌آلات و ابزارهای صنعتی اهمیت دارد و از اشتباهات فنی و خسارت‌های احتمالی جلوگیری می‌کند.

    در زندگی روزمره، توصیف حرکت به صورت clockwise به افراد امکان می‌دهد فعالیت‌ها و حرکات خود را هماهنگ و منظم انجام دهند. از آشپزی گرفته تا ورزش و تمرینات فیزیکی، توجه به جهت حرکت دایره‌ای و هماهنگ با عقربه‌های ساعت می‌تواند عملکرد فرد را بهینه کند و از سردرگمی و خطا جلوگیری نماید. این کاربرد عملی نشان‌دهنده‌ی اهمیت مفهومی این واژه در فعالیت‌های روزمره و کاربردی انسان است.

    در هنر و طراحی، حرکت clockwise گاهی برای ایجاد حس توازن، جریان و ریتم بصری به کار می‌رود. هنرمندان و طراحان با استفاده از چرخش‌ها و حرکات دایره‌ای هم‌جهت با عقربه‌های ساعت، می‌توانند چشم بیننده را هدایت کرده و حس حرکت و جریان را در اثر هنری خود ایجاد کنند. این کاربرد نشان می‌دهد که مفهوم clockwise تنها فیزیکی نیست، بلکه در تجربه‌های بصری و هنری نیز اهمیت دارد.

    «clockwise» یا «هم‌جهت با عقربه‌های ساعت» مفهومی دقیق و چندوجهی است که در علوم، مهندسی، زندگی روزمره و هنر کاربرد دارد. این واژه توانایی توصیف جهت حرکت، ایجاد هماهنگی و نظم، و حتی انتقال حس جریان و ریتم را فراهم می‌کند و درک آن برای انجام فعالیت‌های روزمره و حرفه‌ای انسان اهمیت زیادی دارد.

    ارجاع به لغت clockwise

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «clockwise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clockwise

    لغات نزدیک clockwise

    • - clocklike
    • - clockmaker
    • - clockwise
    • - clockwork
    • - clod
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.