فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lout

laʊt laʊt

گذشته‌ی ساده:

louted

شکل سوم:

louted

سوم‌شخص مفرد:

louts

وجه وصفی حال:

louting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(مرد جوان) لات، بدرفتار، بی‌ادب، لاابالی، بدبرخورد

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

The lout disrupted the meeting with his loud comments.

مرد بی‌ادب با اظهارنظرهای بلندش جلسه را به هم زد.

Everyone avoided the lout who always caused trouble at parties.

همه از لاتی که همیشه در مهمانی‌ها مشکل ایجاد می‌کرد، اجتناب کردند.

verb - intransitive

سر فرود آوردن، تعظیم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He felt compelled to lout before the statue of the founder.

او احساس می‌کرد که مجبور است در مقابل مجسمه‌ی بنیان‌‌گذار سر فرود آورد.

The knight chose to lout before the king to show his loyalty.

شوالیه تصمیم گرفت برای نشان دادن وفاداری خود در برابر پادشاه تعظیم کند.

verb - transitive

بدرفتاری کردن، دعوا کردن، سرزنش کردن، بیشعور دانستن

The coach will lout any player who disrespects the team.

مربی هر بازیکنی را که به تیم بی‌احترامی کند، دعوا خواهد کرد.

The teacher decided to lout him for his disruptive behavior in class.

معلم تصمیم گرفت او را به‌خاطر رفتار مخلش در کلاس سرزنش کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lout

  1. noun boor
    Synonyms:
    oaf brute slob clod cad vulgarian buffoon barbarian bumpkin rube bear lummox dolt churl boob goon clodhopper philistine dork

ارجاع به لغت lout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lout

لغات نزدیک lout

پیشنهاد بهبود معانی