گذشتهی ساده:
loutedشکل سوم:
loutedسومشخص مفرد:
loutsوجه وصفی حال:
louting(مرد جوان) لات، بدرفتار، بیادب، لاابالی، بدبرخورد
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The lout disrupted the meeting with his loud comments.
مرد بیادب با اظهارنظرهای بلندش جلسه را به هم زد.
Everyone avoided the lout who always caused trouble at parties.
همه از لاتی که همیشه در مهمانیها مشکل ایجاد میکرد، اجتناب کردند.
سر فرود آوردن، تعظیم کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He felt compelled to lout before the statue of the founder.
او احساس میکرد که مجبور است در مقابل مجسمهی بنیانگذار سر فرود آورد.
The knight chose to lout before the king to show his loyalty.
شوالیه تصمیم گرفت برای نشان دادن وفاداری خود در برابر پادشاه تعظیم کند.
بدرفتاری کردن، دعوا کردن، سرزنش کردن، بیشعور دانستن
The coach will lout any player who disrespects the team.
مربی هر بازیکنی را که به تیم بیاحترامی کند، دعوا خواهد کرد.
The teacher decided to lout him for his disruptive behavior in class.
معلم تصمیم گرفت او را بهخاطر رفتار مخلش در کلاس سرزنش کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lout» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lout