امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lout

laʊt laʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    louted
  • شکل سوم:

    louted
  • سوم‌شخص مفرد:

    louts
  • وجه وصفی حال:

    louting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(مرد جوان) لات، بدرفتار، بی‌ادب، لاابالی، بدبرخورد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The lout disrupted the meeting with his loud comments.
- مرد بی‌ادب با اظهارنظرهای بلندش جلسه را به هم زد.
- Everyone avoided the lout who always caused trouble at parties.
- همه از لاتی که همیشه در مهمانی‌ها مشکل ایجاد می‌کرد، اجتناب کردند.
verb - intransitive
سر فرود آوردن، تعظیم کردن
- He felt compelled to lout before the statue of the founder.
- او احساس می‌کرد که مجبور است در مقابل مجسمه‌ی بنیان‌‌گذار سر فرود آورد.
- The knight chose to lout before the king to show his loyalty.
- شوالیه تصمیم گرفت برای نشان دادن وفاداری خود در برابر پادشاه تعظیم کند.
verb - transitive
بدرفتاری کردن، دعوا کردن، سرزنش کردن، بیشعور دانستن
- The coach will lout any player who disrespects the team.
- مربی هر بازیکنی را که به تیم بی‌احترامی کند، دعوا خواهد کرد.
- The teacher decided to lout him for his disruptive behavior in class.
- معلم تصمیم گرفت او را به‌خاطر رفتار مخلش در کلاس سرزنش کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lout

  1. noun boor
    Synonyms:
    barbarian bear boob brute buffoon bumpkin cad churl clod clodhopper dolt dork goon lummox oaf philistine rube slob vulgarian

ارجاع به لغت lout

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lout» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lout

لغات نزدیک lout

پیشنهاد بهبود معانی