آدم تنبل و نامرتب، آدم تنبل و شلخته (و اغلب بیادب و بیعار)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My roommate is such a slob; he leaves his dirty clothes all over the floor and never washes his dishes.
هماتاقیام آدمی تنبل و شلخته است. لباسهای کثیفش را روی زمین میگذارد و هرگز ظرفهایش را نمیشوید.
My boss is a slob - he's always coming into work late and never finishing his work on time.
رئیس من یه آدم تنبل و نامرتبه. اون همیشه دیر سر کار میآد و هیچوقت کارش رو بهموقع تموم نمیکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slob» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slob