شکل جمع:
pigsمثل گاو خوردن، حسابی خوردن
(محاوره) مثل گاو خوردن، شکمی از عزا درآوردن/ پرخوری کردن/ پر خوردن/ تا خرخره خوردن
(محاوره) مثل گاو خوردن، پر خوردن، خود را خفه کردن، تا خرخره خوردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pig» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pig