Boar

bɔːr bɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    boars

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی گراز، خوک وحشی، گراز نر، خوک نر وحشی link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- A large male boar charged at the group of hikers.
- گراز نر بزرگی به‌سمت گروهی از کوه‌نوردان حمله کرد.
- In some cultures, the boar is a symbol of strength and courage.
- در برخی فرهنگ‌ها، گراز نماد قدرت و شجاعت است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد boar

  1. noun a wild pig, especially a male one, known for its tusks and aggressive behavior, often found in forests
    Synonyms:
    pig hog swine wild-boar wild sire barrow hogget gore male hog sus-scrofa barrow (castrated) hogget (young boar)

ارجاع به لغت boar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boar

لغات نزدیک boar

پیشنهاد بهبود معانی