Boar

bɔːr bɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
جانورشناسی گراز نر، جنس نر حیوانات پستان‌دار، گراز وحشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد boar

  1. noun Old World wild swine having a narrow body and prominent tusks from which most domestic swine come; introduced in United States
    Synonyms: hog, male hog, wild-boar, barrow, sire, barrow (castrated), gore, hogget, pig, hogget (young boar), swine, wild, sus-scrofa

ارجاع به لغت boar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boar

لغات نزدیک boar

پیشنهاد بهبود معانی