فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Swine

swaɪn swaɪn

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural countable

قدیمی آدم پست، آدم رذل، آدم خبیث

I can't believe he called me a swine, that's so insulting!

باورم نمی‌شود که به‌ من آدم پست می‌گفت، بسیار توهین‌آمیز بود!

Don't trust that swine; he's known for spreading rumors and causing trouble.

به آن آدم خبیث اعتماد نکن. او به شایعه‌پراکنی و ایجاد دردسر معروف است.

noun plural countable

جانورشناسی زیست‌شناسی قدیمی خوک

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The swine were being fed a diet of vegetables and grains.

خوک‌ها با رژیم غذایی حاوی سبزیجات و غلات تغذیه می‌شدند.

The smell of the swine barn was overpowering, I had to hold my breath.

بوی طویله‌ی خوک طاقت‌فرسا بود، باید نفسم را حبس می‌کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swine

  1. noun a pig
    Synonyms:
    pig hog boar sow porker beast brute duroc berkshire duroc-jersey peccary
  1. adjective
    Synonyms:
    swinish porcine

ارجاع به لغت swine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swine

لغات نزدیک swine

پیشنهاد بهبود معانی