گذشتهی ساده:
hoggedشکل سوم:
hoggedسومشخص مفرد:
hogsوجه وصفی حال:
hoggingشکل جمع:
hogsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سنگتمام گذاشتن، از هیچ کاری فروگذار نکردن
(عامیانه) با هزینه و تجملات زیاد
(عامیانه) هیجانزده و بیبندوبار، از خود بیخود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hog» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hog