با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Hog

hɑːɡ / / hɒːɡ hɒɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hogged
  • شکل سوم:

    hogged
  • سوم‌شخص مفرد:

    hogs
  • وجه وصفی حال:

    hogging
  • شکل جمع:

    hogs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
خوک، گراز، خوک‌پرواری، به‌زور گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He hogged all of the meat!
- او همه‌ی گوشت‌ها را کشید برای خودش!
- Don't hog the phone! I want to talk too!
- تلفن را به خودت اختصاص نده! من هم می‌خواهم حرف بزنم!
- A truck was hogging the center of the road and nobody could pass.
- یک کامیون وسط جاده را گرفته بود و کسی نمی‌توانست رد بشود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hog

  1. noun pig
    Synonyms: boar, cob roller, oinker, piggy, piglet, porker, razorback, shoat, sow, swine, warthog
  2. noun glutton
    Synonyms: cormorant, epicure, gorger, gormandizer, gourmand, greedy eater, hefty eater, pig, swine
  3. verb be selfish
    Synonyms: be greedy, gobble up, grab all of, have all to oneself, monopolize

Idioms

  • go whole hog

    سنگ‌تمام گذاشتن، از هیچ کاری فروگذار نکردن

  • high on (or off) the hog

    (عامیانه) با هزینه و تجملات زیاد

  • hog wild

    (عامیانه) هیجان‌زده و بی‌بندوبار، از خود بیخود

ارجاع به لغت hog

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hog» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hog

لغات نزدیک hog

پیشنهاد بهبود معانی