شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: go the whole hog
سنگتمام گذاشتن، از هیچ کاری فروگذار نکردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
John decided to go whole hog and buy the most expensive car at the dealership.
جان تصمیم گرفت سنگتمام بگذارد و در نمایندگی گرانترین خودرو را بخرد.
My friend always goes the whole hog on his birthday, throwing the biggest party of the year.
دوستم همیشه در روز تولدش سنگتمام میگذارد و بزرگترین مهمانی سال را برگزار میکند.
We went whole hog to make sure that the concert was a success.
از هیچ کاری فروگذار نکردیم تا مطمئن شویم که کنسرت با موفقیت برگزار شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «go whole hog» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go-the-whole-hog