گذشتهی ساده:
monopolizedشکل سوم:
monopolizedسومشخص مفرد:
monopolizesوجه وصفی حال:
monopolizingبه خود انحصار دادن، امتیاز انحصاری گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They tried to monopolize oil trade.
آنها کوشیدند تجارت نفت را انحصاری کنند.
to monopolize a conversation
در صحبت متکلم وحده شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «monopolize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/monopolize