گذشتهی ساده:
excludedشکل سوم:
excludedسومشخص مفرد:
excludesوجه وصفی حال:
excludingمحروم کردن، راه ندادن به، بیرون نگاه داشتن از، مانع شدن، مستثنی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Women are excluded from participating in this contest.
زنها از شرکت در این رقابت محرومند.
Because he was mad, the eldest son was excluded from succession.
پسر بزرگتر بهدلیل دیوانگی از حق تاج و تخت محروم شد.
Excluding the children, everyone was invited.
به جز بچهها همه دعوت شده بودند.
Air must be excluded from the bottle.
باید از ورود هوا به بطری جلوگیری شود.
The possibility of a fire should not be excluded.
امکان آتشسوزی را نباید از نظر دور داشت.
True faith excludes all doubt.
ایمان واقعی از بروز تمام شک و تردیدها جلوگیری میکند.
That high ridge tends to exclude the breeze.
آن تپهی بلند جلوی نسیم را میگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exclude» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exclude