با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Estop

eˈstɑːp ɪsˈtɒp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • verb - transitive
    (در اصل) بندآوردن، ایستاندن، گیردار کردن
  • verb - transitive
    (نادر) جلوگیری کردن، نگذاشتن
    • - They tried to estop the war on holy days.
    • - آنان سعی می‌کردند که در روزهای عزیز جنگ را متوقف کنند.
  • verb - transitive
    حقوق منع انکار کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد estop

  1. verb
    Synonyms: bar, impede, obstruct, plug, preclude, prevent, prohibit

ارجاع به لغت estop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «estop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/estop

لغات نزدیک estop

پیشنهاد بهبود معانی