Blacklist

ˈblæklɪst ˈblæklɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    blacklisted
  • شکل سوم:

    blacklisted
  • سوم‌شخص مفرد:

    blacklists
  • وجه وصفی حال:

    blacklisting
  • شکل جمع:

    blacklists

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
فهرست اسامی مجرمین و اشخاص موردسوءظن، فهرست سیاه، صورت اشخاص بدحساب، اسم کسی رادر لیست سیاه نوشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- During his rule many dissidents were blacklisted.
- در دوران حکومت او نام بسیاری از مخالفین در فهرست سیاه وارد شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد blacklist

  1. verb ban
    Synonyms: banish, bar, blackball, boycott, debar, exclude, expel, hit list, ostracize, preclude, proscribe, put on hit list, reject, repudiate, snub, thumbs down, vote against
    Antonyms: accept, allow, ask in, permit, welcome

ارجاع به لغت blacklist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blacklist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/blacklist

لغات نزدیک blacklist

پیشنهاد بهبود معانی