گذشتهی ساده:
boycottedشکل سوم:
boycottedسومشخص مفرد:
boycottsوجه وصفی حال:
boycottingشکل جمع:
boycottsتحریم کردن، تحریم، بایکوت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He encouraged the people to boycott the film.
مردم را تشویق کرد که آن فیلم را تحریم کنند.
Iranians boycotted tobacco.
ایرانیان مصرف تنباکو را تحریم کردند.
the boycott of the goods made by that country
تحریم کالاهای ساخت آن کشور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boycott» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boycott