با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Brush Off

ˈbrəʃˈɒf brʌʃɒf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb C1
از سر باز کردن، کم‌محلی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brush off

  1. verb ignore
    Synonyms: boycott, brush aside, cold-shoulder, contradict, cut, deny, disclaim, dismiss, disown, disregard, ostracize, override, rebuff, refuse, reject, repudiate, scorn, send away, slight, snub, spurn, sweep aside
    Antonyms: attend, pay attention
  2. verb ignore; refuse
    Synonyms: boycott, cold-shoulder, contradict, cut, deny, disclaim, dismiss, disown, disregard, get rid of, have no time for, ostracize, override, rebuff, reject, repudiate, scorn, send away, slight, snub, spurn, sweep aside
    Antonyms: attend, pay attention, see

ارجاع به لغت brush off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brush off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brush off

لغات نزدیک brush off

پیشنهاد بهبود معانی