امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Override

ˌoʊvərˈraɪd ˌəʊvəˈraɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    overrode
  • شکل سوم:

    overridden
  • سوم‌شخص مفرد:

    overrides
  • وجه وصفی حال:

    overriding
  • شکل جمع:

    overrides

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
لغو کردن، باطل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adverb
سواره گذشتن از، پایمال کردن، باطل ساختن، برتری جستن بر، برتر یا مهمتر بودن
- The boat overrode the storm.
- کشتی توفان را پشت سر گذاشت.
- Fear overrode everything.
- ترس همه‌چیز را تحت‌تأثیر قرار داد.
- The rights of the individual were overridden.
- حقوق افراد پایمال می‌شد.
- The supreme court overrode the lower court's decision.
- دیوان عالی کشور حکم دادگاه بدوی را لغو کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد override

  1. verb cancel, reverse a decision
    Synonyms: alter, annul, bend to one’s will, control, countermand, direct, disallow, disregard, dominate, govern, ignore, influence, invalidate, make null and void, make void, not heed, nullify, outvote, outweigh, overturn, prevail over, quash, recall, repeal, rescind, revoke, ride roughshod, rule against, set aside, supersede, sway, take no account of, thwart, trample, upset, vanquish, veto
    Antonyms: allow, approve, permit, support

لغات هم‌خانواده override

ارجاع به لغت override

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «override» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/override

لغات نزدیک override

پیشنهاد بهبود معانی