به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Overripe

ˌoʊvərˈraɪp ˌəʊvəˈraɪp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بیش‌ازحد رسیده
    • - The overripe tomatoes had a sour taste.
    • - گوجه‌فرنگی‌های بیش‌ازحد رسیده طعمی ترش داشتند.
    • - The overripe banana had turned completely brown and had a strong odor.
    • - موز بیش‌ازحد رسیده کاملاً قهوه‌ای شده بود و بوی تندی داشت.
  • adjective
    فاقد ابتکار، فاقد نوآوری
    • - The overripe writing style of the author made the book seem clichéd.
    • - سبک نگارش فاقد ابتکار نویسنده باعث شده که کتاب کلیشه‌ای به نظر برسد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد overripe

  1. adjective Having rotted
    Synonyms: rotting, decayed, decaying, overmature

ارجاع به لغت overripe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overripe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overripe

لغات نزدیک overripe

پیشنهاد بهبود معانی