فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Overripe

ˌoʊvərˈraɪp ˌəʊvəˈraɪp

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

بیش‌ازحد رسیده

The overripe tomatoes had a sour taste.

گوجه‌فرنگی‌های بیش‌ازحد رسیده طعمی ترش داشتند.

The overripe banana had turned completely brown and had a strong odor.

موز بیش‌ازحد رسیده کاملاً قهوه‌ای شده بود و بوی تندی داشت.

adjective

فاقد ابتکار، فاقد نوآوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The overripe writing style of the author made the book seem clichéd.

سبک نگارش فاقد ابتکار نویسنده باعث شده که کتاب کلیشه‌ای به نظر برسد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overripe

  1. adjective having rotted
    Synonyms:
    decaying rotting decayed overmature

ارجاع به لغت overripe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overripe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overripe

لغات نزدیک overripe

پیشنهاد بهبود معانی