آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ مرداد ۱۴۰۴

    Overripe

    ˌoʊvərˈraɪp ˌəʊvəˈraɪp

    معنی overripe | جمله با overripe

    adjective

    بیش‌ازحد رسیده

    The overripe tomatoes had a sour taste.

    گوجه‌فرنگی‌های بیش‌ازحد رسیده طعمی ترش داشتند.

    The overripe banana had turned completely brown and had a strong odor.

    موز بیش‌ازحد رسیده کاملاً قهوه‌ای شده بود و بوی تندی داشت.

    adjective

    فاقد ابتکار، فاقد نوآوری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The overripe writing style of the author made the book seem clichéd.

    سبک نگارش فاقد ابتکار نویسنده باعث شده که کتاب کلیشه‌ای به نظر برسد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد overripe

    1. adjective having rotted
      Synonyms:
      decaying rotting decayed overmature

    سوال‌های رایج overripe

    معنی overripe به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «overripe» در زبان فارسی به «بیش‌رسیده» یا «خیلی رسیده» ترجمه می‌شود.

    وقتی از واژه‌ی بیش‌رسیده استفاده می‌کنیم، معمولاً منظور میوه‌ها یا سبزیجاتی است که از مرحله‌ی مطلوب رسیده‌گی عبور کرده‌اند. میوه‌ی بیش‌رسیده نرم‌تر از حالت عادی است، گاهی طعم آن شیرین‌تر و گاهی حالت ترش یا تلخی خفیف پیدا می‌کند. ظاهر این‌گونه میوه‌ها معمولاً کمی چروکیده، لکه‌دار یا تیره‌تر از رنگ اصلی‌شان می‌شود. در زندگی روزمره، بسیاری از افراد هنگام خرید میوه از این وضعیت پرهیز می‌کنند، اما در برخی موارد همین ویژگی می‌تواند برای مصارف خاص بسیار مفید باشد.

    از نظر تغذیه‌ای، میوه‌های بیش‌رسیده همچنان مواد مغذی بسیاری در خود دارند. قند طبیعی موجود در آن‌ها معمولاً بیشتر آزاد شده و باعث شیرینی بیشتر می‌شود. این تغییر می‌تواند برای افرادی که به دنبال طعم طبیعی و شیرین‌تر هستند مطلوب باشد. همچنین، بافت نرم‌تر میوه‌های بیش‌رسیده آن‌ها را برای استفاده در اسموتی‌ها، دسرها یا پخت‌وپز بسیار مناسب می‌سازد. برای نمونه، موز بیش‌رسیده یکی از بهترین گزینه‌ها برای تهیه‌ی کیک موزی یا نان موزی است، چراکه طعم و بافت مطلوبی ایجاد می‌کند.

    در آشپزی سنتی و مدرن، استفاده از میوه‌های بیش‌رسیده روشی اقتصادی و خلاقانه به شمار می‌آید. به جای دور ریختن چنین میوه‌هایی، آشپزها آن‌ها را به مربا، مارمالاد، پوره یا انواع شیرینی و نوشیدنی تبدیل می‌کنند. گاهی حتی طعم عمیق‌تر و عطر ویژه‌ی این میوه‌ها نتیجه‌ای دلپذیرتر نسبت به میوه‌ی تازه به همراه دارد. به‌عنوان نمونه، گوجه‌فرنگی‌های بیش‌رسیده برای تهیه‌ی سس گوجه یا خوراک‌های سنتی انتخابی عالی هستند، زیرا بافت نرم و آب فراوانی دارند.

    از جنبه‌ی فرهنگی و ادبی نیز، واژه‌ی بیش‌رسیده می‌تواند بار استعاری داشته باشد. در ادبیات، این واژه گاه برای توصیف وضعیت یا حالتی به کار می‌رود که بیش از حد رشد کرده، به بلوغی افراطی رسیده یا در حال زوال است. همان‌گونه که میوه‌ی بیش‌رسیده با تمام شیرینی‌اش نشانه‌ای از فرسودگی و گذر زمان است، این مفهوم می‌تواند در توصیف لحظه‌هایی از زندگی یا حتی احساسات انسانی به کار گرفته شود.

    باید گفت که واژه‌ی بیش‌رسیده تنها به معنای یک وضعیت فیزیکی محدود نمی‌شود، بلکه یادآور چرخه‌ی زندگی است. از شکوفه تا میوه‌ی تازه، و از رسیدن تا بیش‌رسیده شدن، طبیعت به ما نشان می‌دهد که هر مرحله‌ی زندگی ارزش و کاربرد ویژه‌ی خود را دارد. درک این موضوع می‌تواند ما را به استفاده‌ی بهتر از منابع، کاهش هدررفت و حتی نگاهی شاعرانه‌تر به روند طبیعی جهان سوق دهد.

    ارجاع به لغت overripe

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «overripe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overripe

    لغات نزدیک overripe

    • - override
    • - overriding
    • - overripe
    • - overrule
    • - overrun
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.