رد کردن، کنار گذاشتن، مسلط شدن بر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The judge overruled the previous decision.
قاضی حکم پیشین را ملغی کرد.
May God overrule our decisions!
الهی که خداوند حاکم بر تصمیمات ما باشد!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «overrule» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overrule