امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unruliness

ʌnˈruːlinəs ʌnˈruːlinəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
سرکشی، سرپیچی، یاغیگری، تمرد، هنجارشکنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- the unruliness of the children
- سرکشی بچه‌ها
- He hated their unruliness.
- از یاغیگری آن‌ها متنفر بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unruliness

  1. noun The quality or condition of being unruly
    Synonyms:
    fractiousness disorderliness indocility intractability intractableness obstinacy obstinateness obstreperousness recalcitrance recalcitrancy refractoriness uncontrollability uncontrollableness ungovernableness unmanageability untowardness wildness willfulness wilfulness

لغات هم‌خانواده unruliness

ارجاع به لغت unruliness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unruliness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unruliness

لغات نزدیک unruliness

پیشنهاد بهبود معانی