آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Ruled

    سوم‌شخص مفرد:

    rules

    وجه وصفی حال:

    ruling

    معنی ruled | جمله با ruled

    adjective B2

    خط‌دار، دارای خط، خط‌کشی‎‌شده

    a ruled table

    میز خط‌کشی‌شده

    the ruled papers

    کاغذهای خط‌دار

    adjective

    نحت‌حاکمیت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    the ruled mass

    توده‌ی تحت‌حاکمیت

    State of Libya safeguards the interests of the ruling class and suppresses the resistance the ruled class.

    دولت لیبی از منافع طبقه‌ی حاکم حراست می‌کند و مقاومت طبقه‌ی تحت‌حاکمیت را سرکوب می‌کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ruled

    1. adjective governed
      Synonyms:
      controlled managed administered
    1. verb decide on and make a declaration about
      Synonyms:
      decided determined ordered directed managed controlled governed led commanded influenced dictated established decreed judged found regulated conducted administered arbitrated adjudicated refereed umpired dominated prevailed swayed reigned guided headed practiced restrained coursed preponderated reined dominated harnessed adjudged domineered
    1. verb be larger in number, quantity, power, status or importance
      Synonyms:
      dominated predominated prevailed preponderated reigned
    1. adjective having lines
      Synonyms:
      lined marked marked off squared graphed prepared for graphs
    1. verb to command or issue commands in an arrogant manner
      Synonyms:
      bossed ordered dominated dictated domineered tyrannized
    1. verb exercise authority over; as of nations
      Synonyms:
      governed reigned swayed decreed
    1. verb govern, manage
      Synonyms:
      controlled directed managed governed conducted dominated dictated
      Antonyms:
      served submitted
    1. verb to decide or declare authoritatively or judicially; decree:
      Synonyms:
      decided

    لغات هم‌خانواده ruled

    • noun
      rule, ruler, ruling, unruliness
    • adjective
      ruling, unruly, ruled
    • verb - transitive
      rule, overrule

    سوال‌های رایج ruled

    وجه وصفی حال ruled چی میشه؟

    وجه وصفی حال ruled در زبان انگلیسی ruling است.

    سوم‌شخص مفرد ruled چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد ruled در زبان انگلیسی rules است.

    ارجاع به لغت ruled

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ruled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ruled

    لغات نزدیک ruled

    • - rule the roost
    • - rule with a rod of iron
    • - ruled
    • - ruled surface
    • - ruleless
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.