Negate

nɪˈɡeɪt nɪˈɡeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    negated
  • شکل سوم:

    negated
  • سوم‌شخص مفرد:

    negates
  • وجه وصفی حال:

    negating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
نفی کردن، خنثی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
verb - transitive
منفی کردن، خنثی کردن، بی‌اثر کردن
- He even negated the testimony of his own son.
- او گواهی پسر خودش را هم انکار کرد.
- His untimely death negated all our efforts.
- مرگ نابه‌هنگام او همه‌ی کوشش‌های ما را بی‌اثر کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد negate

  1. verb contradict, countermand
    Synonyms: abate, abolish, abrogate, annihilate, annul, belie, blackball, break with, cancel, cancel out, controvert, countercheck, cross, deny, ding, disaffirm, disallow, disprove, dump, fly in the face of, frustrate, gainsay, impugn, invalidate, kill, negative, neutralize, nullify, oppose, put down, quash, rebut, redress, refute, repeal, rescind, retract, reverse, revoke, stonewall, traverse, turn down, turn thumbs down, undo, vitiate, void
    Antonyms: allow, approve, permit

لغات هم‌خانواده negate

  • noun
    negation
  • verb - transitive
    negate

ارجاع به لغت negate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «negate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/negate

لغات نزدیک negate

پیشنهاد بهبود معانی