Annul

əˈnʌl əˈnʌl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    annulled
  • شکل سوم:

    annulled
  • سوم‌شخص مفرد:

    annuls
  • وجه وصفی حال:

    annulling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
لغو کردن، باطل کردن، خنثی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The contract was annulled.
- قرارداد فسخ شد.
- She requested that her marriage be annulled on account of being a minor.
- او درخواست کرد که به‌‌دلیل صغیر بودن، ازدواجش باطل شود.
- Milk and water annulled the poison's effect.
- شیر و آب اثر زهر را خنثی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد annul

  1. verb void an agreement
    Synonyms: abate, abolish, abrogate, annihilate, blot out, call off, cancel, countermand, declare, delete, discharge, dissolve, efface, erase, expunge, get off the hook, invalidate, kill, negate, neutralize, nix, nullify, obliterate, quash, recall, render null and void, repeal, rescind, retract, reverse, revoke, scrub, undo, vacate, vitiate, wipe out
    Antonyms: keep, restore, retain, revalidate, validate

ارجاع به لغت annul

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «annul» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/annul

لغات نزدیک annul

پیشنهاد بهبود معانی