پاک کردن، محو کردن، ستردن، زدودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The murals have been effaced by the touch of too many hands and bodies.
نقاشیهای روی دیوار بهدلیل تماس دستها و بدن مردم محو شدهاند.
Peace shall efface the memory of this terrible war.
صلح خاطرهی این جنگ وحشتزا را خواهد سترد.
After the husband's scandal, the wife effaced herself to a large extent.
پس از رسوایی شوهر، همسرش بسیار کمپیدا شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «efface» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/efface