با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Edit

ˈedɪt ˈedɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    edited
  • شکل سوم:

    edited
  • سوم شخص مفرد:

    edits
  • وجه وصفی حال:

    editing
  • شکل جمع:

    edits

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive
    نشر کردن، آماده چاپ کردن، تغییر دادن یا تصحیح کردن، تنظیم کردن، ویراستن
    • - Shakespeare's works have again been edited by an American scholar.
    • - آثار شکسپیر دوباره توسط یک دانشمند امریکایی ویرایش شده است.
    • - The first person who edited his poetry.
    • - نخستین کسی که اشعار او را ویرایش کرد.
    • - edit line
    • - خط ویرایش
    • - edit window
    • - پنجره‌ی ویرایش
    • - a cut made in the edit
    • - حذف شدگی در هنگام ویرایش
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد edit

  1. verb rewrite, refine
    Synonyms: adapt, alter, amplify, analyze, annotate, arrange, assemble, assign, blue-pencil, boil down, butcher, censor, check, choose, compile, compose, condense, correct, cut, delete, discard, doctor, draft, emend, excise, feature, fine-tune, finish, fly speck, go over, make up, massage, polish, prepare, prescribe, proofread, publish, put together, rearrange, recalibrate, rectify, redact, regulate, rehash, rephrase, report, revise, scrub, select, set up, strike out, style, tighten, trim, write over

Phrasal verbs

  • edit out

    حذف کردن (در هنگام ویرایش)، سترش، بریدن و دور انداختن (بخشی از متن یا فیلم و غیره)

لغات هم‌خانواده edit

ارجاع به لغت edit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «edit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/edit

لغات نزدیک edit

پیشنهاد بهبود معانی