شکل جمع:
editorsویراستار، ویرایشگر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
He is the editor of a daily paper.
او ویراستار یک روزنامه است.
The editor reviewed the manuscript thoroughly before publication.
قبلاز انتشار نسخهی دستنویس، ویراستار آن را بهطور کامل بررسی کرد.
Fast Dictionary editors often consult multiple sources when verifying the accuracy of a definition.
ویراستاران فست دیکشنری معمولاً برای تأیید صحت یک معنی به چندین منبع رجوع میکنند.
سینما و تئاتر تدوینگر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As a film editor, her attention to detail was unparalleled.
به عنوان یک تدوینگر، توجه او به جزئیات بینظیر بود.
A skilled film editor can elevate a movie's effectiveness significantly.
یک تدوینگر ماهر میتواند اثربخشی فیلم را به میزان قابلتوجهی ارتقا دهد.
A talented film editor can transform raw footage into a captivating story.
یک تدوینگر بااستعداد میتواند یک فیلم خام را به داستانی جذاب تبدیل کند.
ویراستار ارشد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «editor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/editor