آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Draft

    dræft drɑːft

    گذشته‌ی ساده:

    drafted

    شکل سوم:

    drafted

    سوم‌شخص مفرد:

    drafts

    وجه وصفی حال:

    drafting

    شکل جمع:

    drafts

    توضیحات:

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی draught است.

    معنی draft | جمله با draft

    noun countable B2

    پیش‌نویس، چرک‌نویس، مسوده، طرح‌ اولیه، نوشته‌ یا طرح مقدماتی (قابل تجدید نظر) (نسخه ی اول و خطخوردگی دار هر چیز)

    He carefully corrected his first draft and then made a second draft.

    او با دقت نسخه‌ی اول (انشای) خود را اصلاح کرد و سپس نسخه دوم را نوشت.

    a draft resolution

    پیش‌نویس قطعنامه (که می‌توان با مذاکره آن را تعدیل کرد)

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a badly drafted letter

    نامه‌ای که بد نوشته شده است.

    the draft of a contract

    پیش‌نویس قرارداد

    noun countable

    (بانکداری و پول) حواله، برات، برات‌کشی، حواله بین بانکی (در انگلیسی بریتانیایی)، سفته، سند قرضه، اوراق بهادار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    a bank draft

    حواله‌ی بانکی

    sight draft

    برات دیداری

    noun countable

    (ماهی‌‌گیری) مقدار ماهی گرفته شده در هر تور، به کشتی کشیدن تور ماهی گیری

    Not a single fish of all the draft was good for eating.

    حتی یکی از ماهی‌های درون تور هم به درد خوردن نمی‌خورد.

    noun countable

    کشش، حمال، تعدادی حیوان که چیزی را می‌کشند

    These animals make good beasts of draft.

    این حیوانات برای بارکشی مناسب هستند.

    a draft animal

    حیوان بارکش

    noun countable

    (مهندسی مکانیک) نیروی لازم برای کشیدن گاوآهن یا سایر وسایل، فشار به جلو، ظرفیت بارگیری، کشش بار

    the draft of a typical horse in each day

    بار ترابری شده توسط یک اسب معمولی در هر روز

    noun countable

    (نوشیدن) قلپ، جرعه، قرت، میزان داروی آبگونه که هر بار باید خورده شود، دوز، مقدار

    He swallowed the water in one draft.

    آب را با یک جرعه بالا کشید.

    noun countable

    (هوا یا دود) (دود سیگار) (میزان هوا یا دود که هر بار فرو برده می شود) پک، نفس، دم، استنشاق

    He took a draft and threw away the cigarette.

    او یک پک زد و سیگار را دور انداخت.

    He inhaled the cigarette smoke in long drafts.

    او دود سیگار را با پک‌های ممتدی فرو می‌داد.

    noun countable

    (کشتیرانی) (عمق آب مورد نیاز کشتی پر از بار برای آن که به کف دریا برخورد نکند.) آبخور، آب‌نشین، عمق قایق در زیر آب

    The ship was too deep of draught to enter small rivers.

    آبخور کشتی بیشتر از آن بود که بتواند وارد رودهای کوچک بشود.

    a ship of 10 meter draft

    یک کشتی با آب‌نشین ده متری

    noun countable

    (هوا) (جریان هوای سردی که در اتاق می‌وزد) (جریان هوا در یک فضای بسته) جریان، کوران، هواکش، جریان هوا، دستگاهی برای تنظیم جریان هوا

    The draft of air blowing in from the window.

    بادی که از پنجره به درون میوزید.

    Don't sit in the draft!

    در کوران ننشین!، جلو باد ننشین!

    noun countable

    (عامیانه) میزان آبجو (وغیره) که هر بار از بشکه کشیده می شود، (کشیده شده از بشکه) بشکه‌ای

    Draft beer is better than bottled beer.

    آبجو بشکه‌ای از آبجو بطری‌شده بهتر است.

    noun countable

    (نظامی) خدمت اجباری، خدمت نظام

    He was drafted into the army.

    او را به خدمت نظام بردند.

    a draft dodger

    کسی که از خدمت نظام طفره میرود

    noun countable

    (ورزش‌های حرفه‌ای) سهمیه‌ی هر تیم برای استخدام بازیکنان جدید

    noun countable

    (نامزدی انتخابات) برگزینی، انتخاب

    The republicans drafted him to run in the congressional elections.

    جمهوری خواهان او را فراخواندند که در انتخابات کنگره شرکت کند.

    He accepted his draft as senate candidate.

    او قبول کرد که نامزد انتخابات سنا بشود.

    noun countable

    میزان آبجو (وغیره) که هر بار از بشکه کشیده می شود

    noun countable

    دارو

    A draft whose ingredients also included opium.

    دارویی که اجزای آن شامل تریاک هم بود.

    verb - transitive

    پیش‌نویس کردن، چرک‌نویس کردن، طراحی اولیه کردن

    I drafted the letter and gave it to them to make the necessary changes and type it.

    نامه را پیش‌نویس کردم و به آن‌ها دادم تا پس از اعمال تغییرات لازم آن را ماشین کنند.

    I have already drafted two chapters of the book.

    من تاکنون دو فصل از کتاب را چرک‌نویس کرده‌ام.

    verb - transitive

    (کسی را برای هرگونه خدمت) فراخواستن، به خدمت زیر پرچم احضار کردن، فراخواندن (برای خدمت نظامی خصوصا در زمان جنگ)، برگزیدن

    verb - transitive

    (ورزش‌های حرفه‌ای) انتخاب کردن، برگزیدن (یک بازیکن حرفه‌ای جدید برای تیم)

    adjective

    (حیوان) باربر، بارکش

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد draft

    1. noun something formulated; plan
      Synonyms:
      plan outline version blueprint rough sketch preliminary form delineation abstract
    1. noun check for paying money
      Synonyms:
      cheque bill order money order coupon receipt warrant bank draft promissory note iou letter of credit bond debenture
    1. noun gust of air
      Synonyms:
      wind breeze puff current eddy
    1. noun military conscription
      Synonyms:
      recruiting induction selection call-up impressment levy registration selective service allotment assignment lottery roll call call of duty letter from Uncle Sam greetings
    1. noun drink of beverage
      Synonyms:
      drink glass swallow swig quaff drain swill peg drench drag
    1. verb formulate
      Synonyms:
      form make shape frame fashion design plan devise prepare invent compose draw sketch outline project manufacture fabricate contrive delineate forge characterize block out concoct adumbrate
    1. verb select for military force
      Synonyms:
      recruit enlist conscript induct press muster enroll sign up sign on choose call up impress dragoon conscribe

    Collocations

    draft card

    (امریکا) برگ آماده به خدمت

    on draft

    (آبجو و غیره) آماده‌ی کشیدن از بشکه

    سوال‌های رایج draft

    گذشته‌ی ساده draft چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده draft در زبان انگلیسی drafted است.

    شکل سوم draft چی میشه؟

    شکل سوم draft در زبان انگلیسی drafted است.

    شکل جمع draft چی میشه؟

    شکل جمع draft در زبان انگلیسی drafts است.

    وجه وصفی حال draft چی میشه؟

    وجه وصفی حال draft در زبان انگلیسی drafting است.

    سوم‌شخص مفرد draft چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد draft در زبان انگلیسی drafts است.

    ارجاع به لغت draft

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «draft» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/draft

    لغات نزدیک draft

    • - draconic
    • - draff
    • - draft
    • - draft board
    • - draft card
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.