معنی debenture به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

dɪˈbentʃər dɪˈbentʃə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

سهم قرضه، گواهینامه گمرکی، حواله دولتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- convertible debentures

- اوراق قرضه‌ی قابل تبدیل

- debenture certificate

- گواهی قرضه، ورقه‌ی قرضه‌ی دولتی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد debenture

noun certificate of debt

Synonyms: bond, I.O.U., promise to pay, voucher

ارجاع به لغت debenture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «debenture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/debenture

لغات نزدیک debenture

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی