آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ مرداد ۱۴۰۴

    Debilitating

    dɪˈbɪlɪteɪtɪŋ dɪˈbɪlɪteɪtɪŋ

    معنی debilitating | جمله با debilitating

    adjective

    زبون‌ساز، نزارگر، ناتوان‌کننده، ضعیف‌کننده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    She suffers from a debilitating autoimmune disease.

    او از بیماری خودایمنی تضعیف‌کننده رنج می‌برد.

    After months of debilitating illness, he slowly began to regain strength.

    پس‌از ماه‌ها بیماری نزارگر، او به‌آهستگی شروع به بازیابی توان خود کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد debilitating

    1. verb make weak
      Synonyms:
      weakening draining undermining incapacitating unnerving enervating sapping undoing enfeebling devitalizing
      Antonyms:
      helping aiding strengthening energizing invigorating curing mending assisting
    1. adjective impairing the strength and vitality
      Antonyms:
      invigorating

    سوال‌های رایج debilitating

    معنی debilitating به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «debilitating» در زبان فارسی به «ضعیف‌کننده»، «توان‌فرسا» یا «فلج‌کننده» ترجمه می‌شود.

    این واژه معمولاً برای توصیف چیزی به کار می‌رود که باعث کاهش قدرت، انرژی یا توانایی یک فرد یا سیستم می‌شود. برای مثال، یک بیماری مزمن یا درد شدید می‌تواند اثر «debilitating» داشته باشد، یعنی فرد را چنان ضعیف کند که انجام فعالیت‌های روزمره برایش دشوار شود. این مفهوم نه تنها به ضعف جسمانی اشاره دارد، بلکه می‌تواند شامل کاهش توان ذهنی یا روانی نیز باشد، مانند استرس شدید یا خستگی مفرط که مانع تمرکز و کارایی فرد می‌شوند.

    در پزشکی و بهداشت، «debilitating» به ویژگی بیماری‌ها یا شرایطی گفته می‌شود که توانایی فرد برای انجام فعالیت‌های عادی را محدود می‌کنند. برای مثال، بیماری‌هایی مانند میگرن شدید، آرتروز یا برخی اختلالات روانی می‌توانند اثرات debilitating داشته باشند. این واژه نشان می‌دهد که پیامدهای بیماری فراتر از درد لحظه‌ای است و کیفیت زندگی فرد را به طور جدی تحت تأثیر قرار می‌دهد.

    از نظر روان‌شناختی، شرایط یا عوامل debilitating می‌توانند شامل اضطراب، افسردگی یا فشار کاری بسیار زیاد باشند. این حالت‌ها توان فرد را تحلیل می‌برند و او را در مواجهه با چالش‌های روزمره ناتوان می‌سازند. به همین دلیل، شناخت این عوامل و مقابله با آن‌ها بخش مهمی از مدیریت سلامت جسمی و روانی است.

    در زندگی روزمره، واژه‌ی «debilitating» می‌تواند به تجربه‌هایی فراتر از بیماری نیز اشاره کند. برای مثال، یک بار مالی سنگین، فشارهای اجتماعی یا تغییرات ناگهانی و دشوار می‌توانند اثر debilitating داشته باشند، زیرا فرد را به نقطه‌ای می‌رسانند که قادر به عملکرد مؤثر یا تصمیم‌گیری صحیح نیست. این کاربرد نشان می‌دهد که «debilitating» تنها به ضعف جسمی محدود نمی‌شود و مفهوم گسترده‌ای دارد.

    «debilitating» واژه‌ای است که شدت اثر یک عامل را در کاهش توان و کارایی نشان می‌دهد. این کلمه بار معنایی قوی دارد و معمولاً برای توصیف شرایط جدی و چالش‌برانگیز به کار می‌رود. درک دقیق آن به ما کمک می‌کند تا جدیت وضعیت‌های جسمی، روانی یا اجتماعی را بهتر ارزیابی کنیم و اقدامات مناسب برای مدیریت یا کاهش اثرات آن انجام دهیم.

    ارجاع به لغت debilitating

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «debilitating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/debilitating

    لغات نزدیک debilitating

    • - debenture
    • - debilitate
    • - debilitating
    • - debilitation
    • - debility
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.