فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Voucher

ˈvaʊtʃər ˈvaʊtʃə

شکل جمع:

vouchers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کوپن، بن، برگه‌ی تخفیف، ووچر

The company gave each employee a payment voucher for lunch.

شرکت به هر کارمند کوپنی برای ناهار داد.

You need to present the voucher at the counter to receive the offer.

باید برگه‌ی تخفیف را در پیشخوان ارائه دهید تا از تخفیف بهره‌مند شوید.

noun countable

انگلیسی آمریکایی بورسیه، کمک‌هزینه (برای ورود به مدارس خصوصی)

همچنین می‌توان از education voucher و school voucher استفاده کرد.

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

She used a government voucher to send her son to a private high school.

او با استفاده از کمک‌هزینه‌ی دولتی پسرش را به دبیرستان خصوصی فرستاد.

Some believe that education vouchers weaken public schools.

برخی معتقدند که بورسیه‌های تحصیلی باعث تضعیف مدارس دولتی می‌شوند.

noun countable

مدرک، گواه، سند، اثبات

The accountant filed all the supporting vouchers for the expenses.

حسابدار تمام مدارک پشتیبان هزینه‌ها را بایگانی کرد.

He kept the voucher as proof of payment.

او سند را به‌عنوان اثبات پرداخت نگه داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد voucher

  1. noun receipt
    Synonyms:
    ticket slip note stub check token coupon release notice certificate sales slip proof of purchase chit credential IOU debenture
  1. noun a negotiable certificate that can be detached and redeemed as needed
    Synonyms:
    chit statement receipt coupon declaration affirmation affidavit attestator certification bill ticket verifier certificate credential docket note proof

ارجاع به لغت voucher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «voucher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/voucher

لغات نزدیک voucher

پیشنهاد بهبود معانی