آخرین به‌روزرسانی:

Stub

stʌb stʌb

گذشته‌ی ساده:

stubbed

شکل سوم:

stubbed

سوم‌شخص مفرد:

stubs

وجه وصفی حال:

stubbing

شکل جمع:

stubs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb noun verb - transitive

کنده، ریشه، ته سیگار، ته‌چک، ته سوش، ته، ته‌بلیط، کوتوله، از بیخ کندن، تحلیل بردن، راندن، کوبیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a cigar stub

ته سیگار برگ

a pencil stub

ته مداد

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a tail stub

ته دم (که سر آن را بریده‌اند)

ticket stub

ته بلیط

the stub of a lamb's horn

برآمدگی شاخ بچه گوسفند

We stubbed up all the weeds.

ما همه‌ی علف‌های هرز را از ریشه کندیم.

He bought the thicket and stubbed its trees.

او بیشه را خرید و درختان آن را از بیخ برید.

I stubbed my toe against the step.

انگشت پایم به پله گرفت.

Afsaneh stubbed her cigarette against her plate.

افسانه سیگار خود را در بشقابش خاموش کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stub

  1. noun stumpy end
    Synonyms:
    stump butt end tail remainder remnant snag root tail end short end tag dock counterfoil

ارجاع به لغت stub

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stub» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stub

لغات نزدیک stub

پیشنهاد بهبود معانی