فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Breeze

briːz briːz

گذشته‌ی ساده:

breezed

شکل سوم:

breezed

سوم‌شخص مفرد:

breezes

وجه وصفی حال:

breezing

شکل جمع:

breezes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

آب‌و‌هوا باد شمال یا شمال شرقی، باد ملایم، نسیم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

مشاهده

A cool breeze was blowing.

نسیم خنکی می‌وزید.

Mehri breezed into the room and flung the door wide open.

مهری تند و بی‌خیال وارد اتاق شد و در را چهارطاق کرد.

noun informal

انگلیسی آمریکایی کار آسان، سهل، مثل آب خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

For her the examination was a breeze.

برای او آن امتحان مثل آب خوردن بود.

verb - intransitive

وزیدن (مانند نسیم)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد breeze

  1. noun light wind
    Synonyms:
    air breath puff draft current airflow gust whiff waft flurry zephyr
  1. verb work quickly through task
    Synonyms:
    hurry move pass slip slide sweep zip trip skim sail glide cruise flit waltz sally

Idioms

in a breeze

(امریکا - عامیانه) به آسانی، به سهولت، با کوشش کم

shoot (or bat) the breeze

(امریکا - عامیانه) گپ زدن، اختلاط کردن، وراجی کردن

shoot the breeze

گپ زدن، اختلاط کردن، از این‌ در و آن‌ در حرف زدن

ارجاع به لغت breeze

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «breeze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breeze

لغات نزدیک breeze

پیشنهاد بهبود معانی