گذشتهی ساده:
breezedشکل سوم:
breezedسومشخص مفرد:
breezesوجه وصفی حال:
breezingشکل جمع:
breezesآبوهوا باد شمال یا شمال شرقی، باد ملایم، نسیم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
A cool breeze was blowing.
نسیم خنکی میوزید.
Mehri breezed into the room and flung the door wide open.
مهری تند و بیخیال وارد اتاق شد و در را چهارطاق کرد.
انگلیسی آمریکایی کار آسان، سهل، مثل آب خوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
For her the examination was a breeze.
برای او آن امتحان مثل آب خوردن بود.
وزیدن (مانند نسیم)
(امریکا - عامیانه) به آسانی، به سهولت، با کوشش کم
(امریکا - عامیانه) گپ زدن، اختلاط کردن، وراجی کردن
گپ زدن، اختلاط کردن، از این در و آن در حرف زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «breeze» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breeze