آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ آبان ۱۴۰۴

    Breeze

    briːz briːz

    گذشته‌ی ساده:

    breezed

    شکل سوم:

    breezed

    سوم‌شخص مفرد:

    breezes

    وجه وصفی حال:

    breezing

    شکل جمع:

    breezes

    معنی breeze | جمله با breeze

    noun countable B1

    آب‌و‌هوا باد ملایم، نسیم

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی آب‌و‌هوا

    مشاهده

    A cool breeze was blowing.

    نسیم خنکی می‌وزید.

    I opened the window to let a soft breeze enter the room.

    پنجره را باز کردم تا باد ملایمی وارد اتاق شود.

    noun singular informal

    کار آسان، کار ساده، کار بی‌دردسر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    For her the examination was a breeze.

    برای او آن امتحان مثل آب خوردن بود.

    The project turned out to be a breeze compared to what I expected.

    این پروژه نسبت به آنچه انتظار داشتم، کار بی‌دردسری بود.

    verb - intransitive

    با اعتمادبه‌نفس وارد شدن، با اطمینان و راحتی آمدن، با خیال راحت وارد شدن

    Mehri breezed into the room and flung the door wide open.

    مهری تند و بی‌خیال وارد اتاق شد و در را چهارطاق کرد.

    She breezed into the room as if she owned the place.

    او با اعتمادبه‌نفس وارد اتاق شد، انگار مالک آنجا بود.

    verb - intransitive informal

    به‌راحتی انجام دادن، سریع و آسان از پس چیزی برآمدن، با موفقیت آسان انجام دادن، راحت پیروز شدن

    She breezed to victory in the competition, leaving her opponents far behind.

    او به‌راحتی در مسابقه پیروز شد و رقبایش را پشت سر گذاشت.

    The team breezed through the preliminary rounds to reach the finals.

    تیم با موفقیت مراحل مقدماتی را پشت سر گذاشت تا به فینال رسید.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد breeze

    1. noun light wind
      Synonyms:
      air breath puff draft current airflow gust whiff waft flurry zephyr
    1. verb work quickly through task
      Synonyms:
      hurry move pass slip slide sweep zip trip skim sail glide cruise flit waltz sally

    Idioms

    in a breeze

    (امریکا - عامیانه) به آسانی، به سهولت، با کوشش کم

    shoot (or bat) the breeze

    (امریکا - عامیانه) گپ زدن، اختلاط کردن، وراجی کردن

    shoot the breeze

    گپ زدن، اختلاط کردن، حرف‌های الکی زدن، از این‌ در و آن‌ در حرف زدن

    سوال‌های رایج breeze

    گذشته‌ی ساده breeze چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده breeze در زبان انگلیسی breezed است.

    شکل سوم breeze چی میشه؟

    شکل سوم breeze در زبان انگلیسی breezed است.

    شکل جمع breeze چی میشه؟

    شکل جمع breeze در زبان انگلیسی breezes است.

    وجه وصفی حال breeze چی میشه؟

    وجه وصفی حال breeze در زبان انگلیسی breezing است.

    سوم‌شخص مفرد breeze چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد breeze در زبان انگلیسی breezes است.

    ارجاع به لغت breeze

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «breeze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/breeze

    لغات نزدیک breeze

    • - breeding ground
    • - breeks
    • - breeze
    • - breezeway
    • - breezily
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.