حمله، یورش، حرکت سریع، جواب سریع و زیرکانه، برون تک، برون تاخت، فعالیت ناگهانی، برون ریزش
making a sally against the besieging forces
یورش بردن بر نیروهای محاصرهکننده
جواب زیرکانه، پاسخ دندان شکن، پاسخ تند و مزاح آمیز، متلک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His sallies made the audience numb with laughter.
پاسخهای زیرکانهی او حاضران را رودهبر کرد.
سفر سفر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
recent sallies into unknown space
سفرهای اخیر به فضای ناشناخته
سفر (با: forth یا out) سفر رفتن، راهی شدن
یورش بردن، برون تک کردن، برون تاخت کردن، ناگهان خارج شدن، بیرون زدن، برون جهیدن
We sallied out against the besiegers.
ما بر محاصرهکنندگان یورش بردیم.
His warm blood sallied from the wound.
خون گرم او از زخم بیرون میزد.
those sallies of passion so common in princes
آن لبریزشدنهای احساسات که برای شاهزادگان عادی است
Don Quixote sallied out the fort in search of adventure.
دون کیشوت در جستوجوی ماجرا از قلعه خارج شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sally