گذشتهی ساده:
journeyedشکل سوم:
journeyedسومشخص مفرد:
journeysوجه وصفی حال:
journeyingشکل جمع:
journeysسفر سفر، مسافرت، سیاحت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
Life is like a journey with an unknown destination.
زندگی مانند یک سفر با مقصد نامشخص است.
go on a journey
به سفر رفتن، در سفر بودن
come on a journey
سفری به اینجا آمدن
سفر سفر کردن، مسافرت کردن
به جایی مسافرت کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «journey» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/journey