گذشتهی ساده:
journeyedشکل سوم:
journeyedسومشخص مفرد:
journeysوجه وصفی حال:
journeyingشکل جمع:
journeysسفر سفر، مسافرت، سیاحت (بهویژه با خودرو)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
They went on a journey across Europe last summer.
آنها تابستان گذشته به سفری در سراسر اروپا رفتند.
We planned a journey through the mountains to see the hidden villages.
ما سفری از میان کوهها برنامهریزی کردیم تا روستاهای مخفی را ببینیم.
go on a journey
به سفر رفتن، در سفر بودن
come on a journey
سفری به اینجا آمدن
مسیر، راه، سفر (تجارب شخصی در بازهی زمانی مشخص)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her journey of self-discovery inspired many people.
مسیر رشد شخصی او، الهامبخش بسیاری از مردم شد.
Life is like a journey with an unknown destination.
زندگی مانند سفری با مقصد نامشخص است.
انگلیسی بریتانیایی دفتر پیشرفت، دفتر یادگیری (در مدرسه)
Keeping a learning journey helps students track their progress over time.
داشتن دفتر یادگیری به دانشآموزان کمک میکند تا پیشرفت خود را درطول زمان دنبال کنند.
Parents were invited to look through their child’s learning journey.
والدین برای مشاهدهی دفتر پیشرفت فرزندشان دعوت شدند.
ادبی سفر سفر کردن، مسافرت کردن
He journeyed by sea before reaching the island.
پیشاز رسیدن به جزیره، از راه دریا سفر کرد.
The explorers journeyed through unknown lands.
کاوشگران در سرزمینهای ناشناخته سفر کردند.
سفر به پایان رسید
سفر رفت
سفر یک شبه
سفر برگشت
سفر به سلامت
سفر خسته کننده
یادداشت کردن جزئیات سفر دشوار
سفر دشوار، سفر طاقتفرسا
بخشی از سفر
توقف در طول سفر
گذشتهی ساده journey در زبان انگلیسی journeyed است.
شکل سوم journey در زبان انگلیسی journeyed است.
شکل جمع journey در زبان انگلیسی journeys است.
وجه وصفی حال journey در زبان انگلیسی journeying است.
سومشخص مفرد journey در زبان انگلیسی journeys است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «journey» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/journey