گذشتهی ساده:
pilgrimagedشکل سوم:
pilgrimagedسومشخص مفرد:
pilgrimagesوجه وصفی حال:
pilgrimagingشکل جمع:
pilgrimagesسفر سفر زیارتی، زیارت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
Every year, millions of people make a pilgrimage to Mecca for the Hajj.
سالانه میلیونها نفر برای زیارت حج به مکه میروند.
The family embarked on a pilgrimage to the Vatican to see the Pope and visit the holy sites.
خانواده برای دیدن پاپ و بازدید از اماکن مقدس، زیارت واتیکان را آغاز کردند.
سفر به سفر زیارتی رفتن، زیارت رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Every year, thousands of devotees pilgrimage to the holy city to seek blessings from the deity.
هر سال هزاران نفر از مشتاقان به زیارت این شهر مقدس میروند تا از خداوند طلب خیر کنند.
Many people pilgrimage to Mecca during the Hajj, a religious obligation for Muslims.
بسیاری از مردم در ایام حج به سفر زیارتی مکه میروند. حج برای مسلمانان واجب دینی است.
ادبی زندگی (که به عنوان سفر روی زمین در نظر گرفته شود)
The pilgrimage is filled with both joyous and challenging moments.
زندگی مملو از لحظات شاد و چالشبرانگیز است.
Now is the thirty-second year of my dark pilgrimage on this earth.
اکنون سیودومین سال زندگی تاریک من در زمین است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pilgrimage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pilgrimage