گذشتهی ساده:
touredشکل سوم:
touredسومشخص مفرد:
toursوجه وصفی حال:
touringشکل جمع:
toursسفر گردش، گشت، تور
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
summer tours
گشتهای تابستانی
a tour guide
راهنمای گشت
سفر، تور (بازدید برنامهریزیشده از چندین مکان توسط سیاستمداران یا تیمهای ورزشی یا گروهی از اجراکنندگان و غیره برای هدف خاصی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He is currently on a lecture tour.
فعلاً برای انجام سخنرانی در سفر است.
theater tour
تور تئاتر
دوره (مأموریت)
a two-year tour of duty
دورهی مأموریت دوساله
The soldier completed his tour in Afghanistan and returned home safely.
این سرباز دورهی خود در افغانستان را به پایان رساند و به سلامت به خانه بازگشت.
سفر گردش کردن، گشتن، سیاحت کردن، سفر کردن
She loves to tour historical sites.
او عاشق گردش در مکانهای تاریخی است.
They plan to tour Europe for their honeymoon.
آنها قصد دارند برای ماهعسل خود به اروپا سفر کنند.
موسیقی ورزش گشتن (اجرا کردن توسط گروه نمایشی و بازی کردن توسط تیم ورزشی و غیره در جاهای مختلف)
The band plans to tour Europe next summer.
گروه قصد دارد تابستان آینده در اروپا بگردد.
The theater company will tour Europe next month.
این گروه تئاتر ماه آینده اروپا را خواهد گشت.
مجازی سیر، گشت
The book provides a tour of the history of science and technology.
کتاب سیری در تاریخ علم و فناوری ارائه میدهد.
The documentary provided a comprehensive tour of the history of space exploration.
این مستند گشتی جامع از تاریخچهی اکتشافات فضایی ارائه کرد.
نوبت
It's your tour to clean the kitchen tonight.
نوبت شماست که امشب آشپزخانه را تمیز کنید.
My tour to mow the lawn is on Saturday morning.
نوبت من برای چمنزنی صبح شنبه است.
درحال سفر، در سفر (بهویژه برای انجام امور هنری یا شغلی)، در فرویش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tour» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tour