فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Toupee

tuːˈpeɪ ˈtuːpeɪ

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پوستیژ، کلاه‌گیس، موی مصنوعی

His toupee dropped off in wind and revealing his bald head.

پوستیژ او در باد افتاد و سر بدون مویش مشخص شد.

He grew bald and bought a toupee.

او کچل شد و یک کلاه‌گیس خرید.

noun countable uncountable

اکستنشن (مو)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She styled her natural coiffure with a toupee.

او موهای طبیعی خود را با اکستنشن آراست.

Toupees are not only used to increase hair length.

اکستنشن فقط برای بلند کردن قد مو استفاده نمی‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد toupee

  1. noun wig
    Synonyms:
    hairpiece false hair rug hair extension postiche hair weaving hair implant peruke periwig

ارجاع به لغت toupee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toupee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/toupee

لغات نزدیک toupee

پیشنهاد بهبود معانی