فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rug

rʌɡ rʌɡ

گذشته‌ی ساده:

rugged

شکل سوم:

rugged

سوم‌شخص مفرد:

rugs

وجه وصفی حال:

rugging

شکل جمع:

rugs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

قالیچه، قالی، گلیم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

Persian rugs are world-famous.

قالی‌های ایران شهرت جهانی دارند.

The cat curled up on the soft rug.

گربه روی قالیچه‌ی نرم خود را جمع کرد.

noun countable

پتو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

My dog loves to nap on the rug.

سگ من عاشق چرت زدن روی پتو است.

As the winter chill set in, I draped a thick rug over my shoulders for extra warmth.

با رسیدن سرمای زمستان، یک پتوی ضخیم روی شانه‌هایم کشیدم تا گرمای بیشتری داشته باشم.

noun slang countable

کلاه‌گیس، پوستیژ

His rug was so realistic that it fooled many of his friends.

کلاه‌گیس او آن‌قدر واقعی بود که بسیاری از دوستانش را فریب داد.

The rug was made of synthetic fibers.

پوستیژ از مواد مصنوعی ساخته شده بود.

noun countable

پوشاک روبدوشامبر، لباس خانه

I spilled coffee on the rug and had to quickly clean it up.

قهوه را روی روبدوشامبر ریختم و مجبور شدم سریع آن را تمیز کنم.

I bought a new rug for myself.

یک لباس خانه‌ی جدید برای خودم خریدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rug

  1. noun carpet
    Synonyms:
    mat floor covering matting runner carpeting shag throw rug wall-to-wall carpeting tapestry
  1. noun hairpiece
    Synonyms:
    wig toupee false hair hair extension hair weaving hair implant

Collocations

prayer rug (or mat)

قالیچه مخصوص نماز، سجاده

ارجاع به لغت rug

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rug» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rug

لغات نزدیک rug

پیشنهاد بهبود معانی