شکل جمع:
runnersریشه هوایی، دونده، گردنده، گشتی، افسر پلیس، فروشنده سیار، ولگرد، متصدی، ماشین چی، ادارهکننده شغلی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a long-distance runner
دوندهی مسابقات استقامت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «runner» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/runner