با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Runny

ˈrʌni ˈrʌni
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    runnier
  • صفت عالی:

    runniest

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    متمایل به دویدن، دونده
    • - a runny nose
    • - بینی دارای ترشح (در اثر سرماخوردگی)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد runny

  1. adjective Characteristic of a fluid; capable of flowing and easily changing shape
    Synonyms: fluid

لغات هم‌خانواده runny

ارجاع به لغت runny

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «runny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/runny

لغات نزدیک runny

پیشنهاد بهبود معانی