امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Runoff

ˈrəˌnɒf ˈrəˌnɒf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
هرزآب، روان آب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
(به‌ویژه اگر طرفین مساوی باشند) انتخابات نهایی، مسابقه‌ی نهایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد runoff

  1. noun Flowing water
    Synonyms:
    spring runoff drainage surplus water
  1. noun The occurrence of surplus liquid (as water) exceeding the limit or capacity
    Synonyms:
    overflow overspill

ارجاع به لغت runoff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «runoff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/runoff

لغات نزدیک runoff

پیشنهاد بهبود معانی