شکل جمع:
drainagesزهکشی، زیر آبزنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the drainage of marshlands
زهکشی زمینهای باتلاقی
This lake receives the drainage of several mountain streams.
آب چندین جویبار کوهستانی به این دریاچه میریزد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drainage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drainage