گذشتهی ساده:
drained awayشکل سوم:
drained awayسومشخص مفرد:
drains awayوجه وصفی حال:
draining awayاز بین رفتن، محو شدن، تخلیه شدن، فروکش کردن، ناپدید شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As the meeting dragged on, enthusiasm gradually drained away from the team.
با طولانی شدن جلسه، اشتیاق تیم به تدریج از بین رفت.
Years of hard work had drained away his energy.
سالها کار سخت، انرژی او را تخلیه کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drain away» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drain-away