امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Racer

    ˈreɪsər ˈreɪsə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      racers

    معنی

    noun
    مسابقه‌گذار، مسابقه‌دهنده، سریع‌السیر، تندرو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد racer

    1. noun A competitor in a race
      Synonyms:
      runner sprinter marathoner trackman
    1. noun A vehicle designed for racing
      Synonyms:
      racing-car racing bike racing model model stripped for racing formula car stock-car hot-rod dragster speedboat yacht race-car flying-coffin motor bullet bronco sea flea scow
    1. noun Someone who drives racing cars at high speeds
      Synonyms:
      race driver automobile driver

    ارجاع به لغت racer

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «racer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/racer

    لغات نزدیک racer

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return