۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Umpire

ˈʌmpaɪr ˈʌmpaɪə

گذشته‌ی ساده:

umpired

شکل سوم:

umpired

سوم‌شخص مفرد:

umpires

وجه وصفی حال:

umpiring

شکل جمع:

umpires

معنی

noun adverb countable

سرحکم ( hakam )، سرداور، داور مسابقات، حکمیت، داوری، داوری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد umpire

  1. noun person who settles dispute
    Synonyms:
    judge mediator arbitrator negotiator referee peacemaker adjudicator ump arbiter settler moderator justice compromiser assessor inspector proprietor ref

سوال‌های رایج umpire

گذشته‌ی ساده umpire چی میشه؟

گذشته‌ی ساده umpire در زبان انگلیسی umpired است.

شکل سوم umpire چی میشه؟

شکل سوم umpire در زبان انگلیسی umpired است.

شکل جمع umpire چی میشه؟

شکل جمع umpire در زبان انگلیسی umpires است.

وجه وصفی حال umpire چی میشه؟

وجه وصفی حال umpire در زبان انگلیسی umpiring است.

سوم‌شخص مفرد umpire چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد umpire در زبان انگلیسی umpires است.

ارجاع به لغت umpire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «umpire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/umpire

لغات نزدیک umpire

پیشنهاد بهبود معانی