آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ اسفند ۱۴۰۳

    Justice

    ˈdʒʌstɪs ˈdʒʌstɪs

    شکل جمع:

    justices

    معنی justice | جمله با justice

    noun uncountable B2

    داد، عدالت، انصاف، درستی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    Justice without freedom is meaningless.

    عدالت بدون آزادی بی‌معنی است.

    justice demands that ...

    عدالت چنین اقتضا می‌کند که ...

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Justice has not been served.

    عدالت رعایت نشده است.

    social and economic justice

    عدالت اجتماعی و اقتصادی

    a sense of justice

    حس عدالت

    divine justice

    عدالت خدا، دادبخشی الهی

    to mete out justice

    دادگری کردن

    The same standards used in steel must in justice be applied to other industries.

    همان معیارهایی که در پولادسازی به‌کار گرفته می‌شود باید با بی‌غرضی درمورد صنایع دیگر هم اعمال شود.

    He complained with justice that his wages had not been paid.

    او به‌ حق شکایت می‌کرد که مزدش را نداده‌اند.

    He defends the justice of his cause.

    او از حقانیت ادعاهای خود دفاع می‌کند.

    Here was much justice in what he said.

    بیشتر حرف‌هایی که می‌زد، حق بود.

    He got the justice he deserved.

    او به سزایش رسید.

    He didn't do himself justice by cheating in the exam.

    او با تقلب در امتحان آنطور که درخور شخصیتش بود، رفتار نکرد.

    noun countable

    قاضی، دادگستری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Chief Justice of the U.S. Supreme Court

    سردادرس دادگاه عالی امریکا

    a traffic court justice

    قاضی دادگاه تخلفات رانندگی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد justice

    1. noun lawfulness, fairness
      Synonyms:
      law legality right equity fairness impartiality integrity honesty rectitude reasonableness truth rule authority code decree sanction authorization legalization constitutionality due process fair play fair treatment justness square deal legal process consideration compensation recompense redress reparation amends penalty litigation review hearing judicature judicatory appeal sentence credo creed charter evenness
      Antonyms:
      injustice illegality unfairness lawlessness partiality unethicalness
    1. noun person who oversees court of law
      Synonyms:
      judge magistrate chancellor umpire court

    Collocations

    bring to justice

    محاکمه و تنبیه کردن، دادرسی کردن و جزا دادن

    Idioms

    bring to justice

    محاکمه و تنبیه کردن، دادرسی کردن و جزا دادن

    do justice to

    1- به‌طور سزاوار رفتار کردن با، درخور (کسی) رفتار کردن 2- بهره‌مند شدن از، طرف بستن، دل از عزا در آوردن، حق (چیزی یاکسی را) ادا کردن

    do oneself justice

    1- مطابق استعداد یا توانایی خود عمل کردن، لیاقت (و غیره‌ی) خود را نشان دادن 2- نسبت به (شهرت یا استحقاق و غیره‌ی) خودمنصفانه رفتار کردن

    justice is blind

    (عدالت کور است) عدالت تبعیضی قائل نمی‌شود

    سوال‌های رایج justice

    شکل جمع justice چی میشه؟

    شکل جمع justice در زبان انگلیسی justices است.

    ارجاع به لغت justice

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «justice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/justice

    لغات نزدیک justice

    • - just the ticket
    • - just then
    • - justice
    • - justice is blind
    • - justice is served
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.