شکل جمع:
justicesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
محاکمه و تنبیه کردن، دادرسی کردن و جزا دادن
1- بهطور سزاوار رفتار کردن با، درخور (کسی) رفتار کردن 2- بهرهمند شدن از، طرف بستن، دل از عزا در آوردن، حق (چیزی یاکسی را) ادا کردن
1- مطابق استعداد یا توانایی خود عمل کردن، لیاقت (و غیرهی) خود را نشان دادن 2- نسبت به (شهرت یا استحقاق و غیرهی) خودمنصفانه رفتار کردن
(عدالت کور است) عدالت تبعیضی قائل نمیشود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «justice» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/justice