فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Magistrate

ˈmædʒəstreɪt / / -strət ˈmædʒəstreɪt / / -strət

شکل جمع:

magistrates

معنی و نمونه‌جمله

noun countable C1

رئیس کلانتری، رئیس بخش دادگاه، دادرس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The U.S. President is sometimes called chief magistrate.

گاهی رئیس‌جمهور امریکا را مجری عالی می‌نامند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد magistrate

  1. noun civil officer
    Synonyms:
    judge justice justice of the peace JP bailiff

ارجاع به لغت magistrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «magistrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/magistrate

لغات نزدیک magistrate

پیشنهاد بهبود معانی