با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Bailiff

ˈbeɪlɪf ˈbeɪlɪf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ناظر، ضابط، امین صلح یا قاضی، نگهبان دژ سلطنتی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bailiff

  1. noun
    Synonyms: magistrate, agent, sheriff, bobby, constable, deputy, marshall, overseer, mace-bearer, steward, roundsman, tipstaff

ارجاع به لغت bailiff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bailiff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bailiff

لغات نزدیک bailiff

پیشنهاد بهبود معانی